پدیده رای خجالتی | آیا رایدهندگان شرمنده نتیجه انتخابات ریاست جمهوری را تغییر خواهند داد؟
رویداد۲۴ | لیلا فرهادی: «رایدهنده خجالتی» (یا ترجمه بهتر آن یعنی رایدهنده شرمنده) عنوانی است که مراکز نظرسنجی بریتانیایی برای اولین بار در دهه ۱۹۹۰ به یک پدیده روانشناختی اطلاق کردند. آنها متوجه شدند که آرای انتخاباتی به دست آمده توسط حزب محافظهکار بریتانیا که مردم به آنها توری میگفتند، به طور قابل توجهی بیش از چیزی است که در نظرسنجیها اعلام میشود. توضیحی که درباره این پدیده دادند این بود که رایدهندگان محافظهکار، از رایشان خجالت میکشند و بنابراین در نظرسنجیها آن را اعلام نمیکنند.
سال ۲۰۱۶ این اتفاق در آمریکا تکرار شد. در هیچ کدام از نظرسنجیها پیروزی ترامپ پیشبینی نشده بود. هرچند بعدها بسیاری از رسانهها دلیل خطای نظرسنجیها را نه شرمندهبودن رایدهندگان از رایدادن به ترامپ، بلکه خطای مراکز نظرسنجی در نمونهگیری عنوان کردند، اما بسیاری از کارشناسان معتقد بودند دلیل این خطا، عدم اظهار رایدهندگان به نظر مثبتشان نسبت به دونالد ترامپ بوده است.
در مورد انتخاباتی که قرار است روز جمعه برگزار شود یک بحران پیش روست؛ تصمیم اکثریت جامعه رایدهندگان برای عدم مشارکت. رویداد۲۴ در این گزارش احتمال وجود رای دهندگان شرمنده در میان تحریم کنندگان انتخابات و احتمال سرازیر شدن آرای آنها به سبد یکی از کاندیداها را در انتخابات ۸ تیر بررسی کرده است.
آیا ایران با پدیده رای خجالتی مواجه است؟
اکثر نظرسنجیها تا همین لحظه مشارکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری را کمی کمتر یا بیشتر از ۵۰ درصد تخمین زدهاند. در صورت تحقق آمارهای پیشبینیشده، پدیده بیسابقهای نخواهد بود، میزان مشارکت مردم در انتخابات ۱۴۰۰ که به ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی انجامید تنها ۴۸ درصد بود. یک انتخابات قبل و بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ هم اوضاع بهتر از این نبود. انتخاباتهای مجلس ۱۳۹۸ و ۱۴۰۲ پایینترین رکوردهای مشارکت مردم در انتخاباتها را رقم زدند؛ بنابراین پیشبینی انتخاباتی با آمار مشابه، دور از ذهن نیست، اما یک تفاوت در این انتخابات غیر قابل کتمان است.
در انتخابات ریاست جمهوری که به دلیل فوت ناگهانی رئیسجمهور در سقوط هلیکوپتر در حال برگزاری است، شورای نگهبان در فرآیند مهندسی کاندیداها تصمیم گرفته بر خلاف سه انتخابات قبلی، یک کاندیدای اصلاحطلب را در بین ۶ کاندیدای دیگر تایید صلاحیت کند. این کاندیدا هم یک ویژگی خاص داشته است؛ دو روز پیش از اعلام نتایج تایید صلاحیتها، جبهه اصلاحات که یک ماه قبل در انتخابات مجلس به طور تلویحی دست به تحریم انتخابات زده بود، اعلام کرد که تنها در صورتی در انتخابات ریاست جمهوری حضور فعال خواهد داشت که دست یکی از سه کاندیدای اصلی اش تایید صلاحیت شوند؛ این فهرست سه نفره شامل اسحاق جهانگیری، عباس آخوندی و مسعود پزشکیان در یک نظرسنجی بین اعضای مرکزی جبهه انتخاب شده بود. با تایید صلاحیت یکی از این سه نفر، جبهه اصلاحات به طور یکپارچه پشت پزشکیان صف کشید.
اما صف اصلاحطلبان پشت کاندیدای جبهه، برای اقناع تمام قهرکنندگان با صندوق کافی نیست. در بین رایدهندگانی که با صندوق رای قهر کردهاند، تنها درصد کمی از آنها به دلیل فقدان کاندیدا دست به این انتخاب زدهاند. بررسی جامعهشناسان نشان میدهد سرکوب اعتراضات از ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۱، نادیده گرفتن حق زنان، وضعیت بد معیشتی و ناامیدی مردم از نهادهای انتخابی دلایل مهمتری برای عدم مشارکت است؛ دلایلی که هیچ کدام با تاییدصلاحیت یک کاندیدای اصلاح طلب مرتفع نمیشوند.
آیا در میان ۵۰ درصد رای دهندهای که قصد مشارکت ندارند میتوان آرای خجالتی را ردیابی کرد؟
بیشتر بخوانید: تردید درباره اعتبار نظرسنجیها | نتیجه انتخابات چه خواهد شد؟
رایدهنده خجالتی در واقع از انتخاب خود شرمنده است. این انتخاب میتواند یک کاندیدای خاص یا حتی انتخاب برای حاضر شدن پای صندوق رای باشد.
در آخرین نظرسنجی ایسپا، ۱۴.۸ درصد پاسخ دهندگان گفته اند که هنوز تصمیمی برای رای دادن نگرفته اند و ۵.۷ درصد آنها گفته اند احتمال کمی دارد که در انتخابات شرکت کنند. ۲۷.۹ درصد پاسخ دهندگان هم اعلام کردهاند که به هیچ وجه در انتخابات شرکت نمیکنند. در بین این سه دسته باید به دنبال رای دهندگان خجالتی باشیم.
چرا رای دهندگان از مشارکت خجالت میکشند؟
این سوالی است که پاسخ به آن کمی پیچیده است. انتخاباتهای پیش از ۱۳۹۸ همگی به نوعی رفراندوم جریان حاکم بودند. از انتخاب خاتمی در مقابل ناطق نوری گرفته که مردم گمان میکردند حتی اگر بنویسند خاتمی، حاکمیت آن را ناطق نوری خواهد خواند، تا انتخاب احمدی نژاد در برابر هاشمی رفسنجانی و پیروزی روحانی در برابر کاندیداهای جریان تندرو یا حتی انتخاب لیستهای امید در انتخابات مجلس دهم در حالی که عنوان «لیست انگلیسی» را بر روی آنها گذاشته بودند، همگی به نوعی نمایش انتقاد مردم به وضع موجود تلقی میشد.
آنچه در انتخاباتهای اخیر تغییر کرده، بی اعتباری رویکرد سلبی به انتخابات در بین رای دهندگان است. عدم مشارکت در انتخابات به معنی ناامیدی مردم از ایجاد تغییر ناشی از انتخابهای سلبی است؛ بنابراین اگر قرار باشد مشارکت افزایش پیدا کند، رای دهنده باید یک دلیل ایجابی داشته باشد.
آنچه مسلم است این است که زنان و جوانان به دلیل حوادث دو سال اخیر پیش و پس از مرگ مهسا امینی و محدودیتهای اعمال شده بر اینترنت در این انتخابات قهر کرده اند. این در حالیست که در همه انتخاباتهای گذشته، زنان و جوانها پیشران و موتور محرکه انتخاب بوده اند. در سه انتخابات اخیر هم همین قشر ثابت کرده اند که حاضر به مشارکت نیستند. کمپین تحریم انتخابات هم در بین جوانان و زنان و هم از سوی رسانه ها و شبکه های اجتماعی خارج از ایران به شدت تشویق می شود.
تنها یک ماه پیش از انتخابات ناگهانی ریاست جمهوری، فایل صوتی از سید محمد خاتمی منتشر شد که نشان می داد حتی رهبر معنوی جریان اصلاحات نیز قهر مردم با صندوق را به رسمیت شناخته و می خواهد با آنها همراهی کند. خاتمی گفته بود در همراهی با مردم ناراضی و تا زمانی که شورای نگهبان هست (منظور رویکرد حذفی شورای نگهبان است)، در انتخابات شرکت نخواهد کرد. او در انتخابات مجلس شرکت نکرد و موضع خود را علنا اعلام کرد.
بنابراین خجالت از مشارکت می تواند از یک سو با هدف پافشاری بر استراتژی باشد که صدای آن را رئیس دولت اصلاحات هم شنیده و به رسمیت شناخته است، و از سوی دیگر نتیجه کمپین تحریمی باشد که سه انتخابات گذشته موفق بوده است.
اما تحلیل گران و جامعه شناسان بر این باورند که مرددان و به حاشیه رفتگان اجتماعی در صورتی که اطمینان داشته باشند مشارکت آنها، به پیشبرد زندگی روزمره و ضرورتهای زندگی آبرومندانه شان کمک خواهد کرد، در انتخابات مشارکت خواهند کرد.
این قشر در سالهای اخیر در جست وجوی کار، رفاه، آزادی و سرپناه به مهاجرتهای طولانی و دردناک دست زده اند. اغلب آنها یا در پی سرکوب اعتراضات از سال ۹۶ تا ۱۴۰۱ و برگزاری چندین دور انتخابات غیر رقابتی و یا در نتیجه کوچک شدن سفره هایشان، بدون اعتراض، بی سر و صدا و بدون جلب توجه از سیاست کناره گیری کرده اند. دلیل این کناره گیری است که به این نتیجه رسیده اند که آزادی به معنای کلی و آزادی انتخاباتی در معنای جزئی وجود ندارد و بسیح نیروها اغلب به شدت سرکوب شده است؛ بنابراین همراهی با نیروی سیاسی بی فایده است مگر به ضرورت بقا؛ بنابراین در این دوره موضوع انتخاب سلبی به معنای یک اقدام سیاسی به حاشیه رفته است.
نظرسنجیهای نشان میدهد از بین مرددان، تعدادی افرادی که گفته اند در صورت شرکت در انتخابات به پزشکیان رای خواهند داد، بالاتر است؛ بنابراین به نظر میرسد اگر مرددهایی که رای دهندگان خجالتی نیز در بین آنها هستند، قصد آشتی با صندوق رای را داشته باشند، گزینه اکثر آنها پزشکیان خواهد بود.
بیسوادی خودشان از پیاده سازی نظر سنجی را وقیحانه به گردن رای دهنده انداختند